ايجاد برند توسط مدير سازمان: يك استراتژي موفق در برندينگ
امروزه مردم در معرض هجوم تبليغات قرار گرفته اند و با موضوع تبليغات آشنايي فراوان دارند:وقتي كه در حال گشت و گذار در اينستاگرام هستند و يا وقتي كه در مسير مترو به سمت محل كارشان حركت مي كنند و يا وقتي كه در حال رانندگي در بزرگراه ها هستند و يا هنگامي كه تلويزيون تماشا مي كنند و غيره. تمام اين تبليغات باعث مي شود كه اهميتي كه مفهوم برند در ذهن آن ها دارد افزايش پيدا كند و وآن ها به عنوان مشتري ارزش بيشتري براي برند قايل باشند.
همزمان با اين كه دنيا روز به روز در حال تغيير است؛ روش هايي هم كه سازمان ها نياز دارند تا خودشان را به اين دنياي رقابتي عرضه كنند هم تغيير مي كند. البته يكي از جنبه هاي بازاريابي كه از همه كمتر تغيير مي كند، برندينگ است. ولي با اين حال بايد دانست كه چگونه تصوير برند سازمان را نگه داريم كه منعكس كننده نيازها و انتظارات مشتريان باشد.
امروزه سازمان ها بايد به موضوع برندينگ به عنوان روشي براي نه تنها اثرگذاشتن برروي مشتريان، بلكه براي اثرگذاشتن بر روي كاركنان و حتي افرادي كه قرار است استخدام شوند، نگاه كنند. در مطالعه اي كه اخيرا انجام گرفت ثابت شد كه 94 درصد مديران شركت ها و 88 درصد از كاركنان شركت ها بر اين باور بودند كه برندينگ مي تواند از طريق اثرگذاري بر روي مشتريان و كاركنان، اثر مهمي در موفقيت سازمان داشته باشد. در مطالعه اي ديگر ثابت شده است كه سازمان ها برندينگ را به عنوان يك عامل بسيار اثرگذار در افزايش ميزان درآمد سازمان ها مي بينند و در سازمان هايي كه برندينگ خوبي دارند در مقايسه با سازمان هايي كه از برندينگ مناسبي برخوردار نيستند سودآوري بسيار بيشتري دارند.
يكي از راه كارهايي كه سازمان ها مي توانند براي رشد خود از آن استفاده كنند؛ اين است كه مديران سازمان، سعي كنند برندهايي شخصي براي خودشان ايجاد كنند. از آن جايي كه اعتماد كردن به يك شخص براي انسان از اعتماد كردن به يك سازمان يا مجموعه آسان تر است؛ بنابراين مي توان گفت در صورتي كه مديران سازمان بخواهند برندي را براي خودشان ايجاد كنند، مي توانند بر روي مردم اثربخشي بيشتري داشته باشند.
همچنين وقتي كه يك محتواي مطلوب و همه پسند و ارزش مند در قالب يك پست اينستاگرامي و يا استوري اينستاگرام ويا صفحه فيسبوك و يا يوتوب از طرف يك فرد خاص نوشته مي شود، مي تواند اثربخشي بيشتري را نسبت به زماني كه چنين اقدامي از طرف يك برند به طور كلي انجام مي شود داشته باشد. پس مي توان اين گونه نتيجه گرفت كه مديران سازمان ها مي توانند براي اين كه در كار برندسازي موفق تر باشند؛ برندهاي شخصي را براي خودشان ايجاد كنند و سعي كنند تا از اين طريق با مشتريان ارتباط برقرار كنند. اين كار نسبت به زماني كه كل سازمان يك برند داشته باشد تضمين شده تر است و مي تواند مقبوليت بيشتري داشته باشد.